چرا ما به خودمون حق میدیم ولی به دیگران نه!؟ مثلا به خودمون حق میدیم از یکی بدمون بیاد ولی به کسی حق نمیدیم از همون شخص خوشش بیاد و بگه آدم خوبیه
چرا ما به خودمون حق میدیم ولی به دیگران نه!؟ مثلا به خودمون حق میدیم از یکی بدمون بیاد ولی به کسی حق نمیدیم از همون شخص خوشش بیاد و بگه آدم خوبیه
اگر اداره برق یک شهر براى روشنایى کوچهاى، تیر چراغ برقى نصب کرد و لامپى به آن زد، ولى بچه هاى کوچه با زدن سنگ لامپ را شکستند، مأموره اداره لامپ دیگرى میزند. چنانچه مجدداً بچه ها لامپ را هم بشکنند، باز اداره برق، براى روشنایى محل اقدام به نصب لامپ دیگرى مینماید. حال اگر براى بار سوم بچه هاى بی ادب لامپ را شکستند، به احتمال بسیار زیاد، اداره برق تمایلى به نصب مجدد لامپ ندارد، اما به خاطر خواهش بزرگترها و رفاه حال اهالى آن کوچه، ممکن است لامپ دیگرى را نصب کند.
اما فکر میکنید اداره برق تا چه تعداد این کار را انجام دهد؟
ستمگران یازده چراغ هدایت را شکستند، خداوند نیز چراغ دوازدهم را نگه داشت تا زمانى که مردم لیاقت و آمادگى بهره گیرى از این چراغ هدایت را پیدا کنند
منبع: مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن
گاهی وقتا توی یک جمعی هستی که سکوتی حاکم شده و افراد حرف خاصی برای گفتن ندارن. اینجور موقع ها برخی برای اینکه مثلا جو را بشکنن و فضا را به سمت گفتگو و خنده پیش ببرن شروع میکنن به حرف زدن پشت سر کسی و مسخره کردنش!
آدم دلش میخواد وارد این فضا بشه و حرف اونها را تایید کنه دوتا بدگویی هم خودش بذاره روش تا نگن طرف حالیش نیس! اما فک کنم معامله با خدا بهتر میشه.
آخه توی یک جمعی بودم اینطوری بحث را باز کردن و من چون نمیخواستم بدگویی و تهمت روی زبونم بیاد سکوت کردم یهو خدا فکری توی ذهنم انداخت که نه تنها بد نبود بلکه اشاره به معجزات دوروبرمون داشت(مثلا اینکه چطور یک درخت رشد میکنه)
بعد وقتی مطرح کردم آنچنان استقبالی شد که دیگه توی جمع مجالی برای صحبت خودم نبود چرا که همه از معجزات دوروبرشون با لذت تمام تعریف میکردن
اینطوریاس
تازه ثواب هم بردم
تمرین:
نگاه به چشمان خود در آینه(محکم و بدون پلک زدن)- تلفظ حروفِ عمودی و افقی(روبروی آینه)- کتاب خواندن با صدای بلند و ادای کامل حرف آخر کلمات- تمرین تنفس ثانیه ای(5ثانیه دم- 5ثانیه حبس نفس- 5ثانیه بازدم)
کتابخوانی با گذاشتن حبوبات زیر زبان- استفاده از نوک زبان در گفتار(اصلا انتهای زبان در گفتار به کار نیاید)- فک را باید شل گرفت-تلقین در مابین خواب- استفاده ازکلمات مسجع-کلمات را نباید جوید
یه لحظه فکر کن کسی که داری پشت سرش بدگویی میکنی چون ازت خیلی بدت میاد، اون دنیا همون بشه مدعی برای حق الناس و باید بهش جواب پس بدی! پس نمیصرفه وقتت را برای بدگویی پشت سرش بذاری
بیخیال
کار میکنیم برای رضای خدا…
و رضای خدا در نماز اول وقته
اونقدر که از هرچی میترسیدم سرم اومد، الان دیگه سعی میکنم از چیزی نترسم!
بین تصمیم و اجرا همیشه فاصله بیاندازید. چراکه معمولا تصمیمات شما براساس احساس هستند و اگر کمی حوصله به خرج دهید دراجرا موفق تر خواهید بود و درصد پشیمانی هم کمتر میشود.
برای سرکوب نفس راه های زیادی داری. مثلا وقتی میلت به فلان غذا میکشه و میذارن جلوت اون را نخور! این مورد و یا تمامی مواردی که در راه تزکیه نفس برمیداری به مرور باعث میشه تا بتونی تصمیمات قاطع و مناسبی بگیری. راه دیگری هم برای سرکوب نفس هست. مطالعه! اگر دانشجویی یا پژوهشگر یا هیچکدوم، نفس، تو را در هرصورت ازمطالعه منع میکنه. مطالعه کن تا سرکوبش کنی به همین خوشمزگی
فرهنگ باید حفظ شود. دوست خارجی داشتن، زبان انگلیسی دانستن، دکور را مانند فلان کشور غربی درست کردن ومانند این ها امروزه به عنوان “کلاس اجتماعی” مطرح می شود. این می شود کار این روزهای ما!
ژاپن با حفظ هویت و حتی لباس خود مسیر توسعه را در کشورش هموار کرد و حتی اکنون فرهنگ خود را به دیگر کشورها صادر می کند.
حتی درفرانسه هم اگر در نامه اداری از لغات انگلیسی(منظور لغاتی غیر از زبان اصلی خودشان است) استفاده شود جریمه دارد!
کشوری موفق بوده که “هویت” خود را حفظ کرده است و حفاظت نکردن از فرهنگ در یک کشور آن را دچار “فقر فرهنگی” می کند و مردم آن کشور به مرور داشته های خود(هویت) را نیز از دست می دهند.
پ ن: چه بسا این داشته ها را کشورهای دیگر در راه سودآوری استفاده می کنند مانند فرش ایرانی