آنجلینا جولی، نیکول کیدمن، ملانیا ترامپ و جنیفرلوپز...
با خواندن اسامی بالا چه چیزهایی در ذهن شما تداعی شد؟!
این اسامی را هم بخوانید:
آمنه بیگم، اُمّ احمد(مقدس اردبیلی) و....
با خواندن این نامها چطور؟
در این قسمت دوحالت پیش میآید:
حالت اول؛ شما اصلا اینها را نمیشناسید. طبیعی است! شاید در اکثر نقاط دنیا تنها عدهای از مردم مشاهیر و افراد فرهیخته جامعه را میشناسند و از آنها الگوبرداری میکنند. دنیا را اگر به دو بخش"سرگرمی" و "محتوا" تقسیم کنیم، عده کمی از مردم به دنیال دومی هستند و البته دنیا به دست آنها و برای آنها پیش میرود چرا که آنها قدرت بالایی در "نه" گفتن دارند. همچنین توانایی زیادی در کنترل اراده خود داشته و دنیا نمیتواند آنها را در سرگرمی و زندگی کوتاه خود گُم کند!
حالت دوم؛ شما آنها را میشناسید. شناخت این فرهیختگان توسط شما یعنی به دنبال کشف مواردی هستید تا هدف مشخصی را برای خود تعیین کنید.
انسان، بدون هدف همواره زندگی نامشخصی دارد و در رویدادهای ناگوار به راحتی خود را باخته و دست به خودکشی میزند! انسان برای تعیین هدف به دنبال الگوهایی برای مشخص کردن "یک مدل" در جهت هدف خود میباشد تا شبیه به آن رفتار کند و حرف بزند تا به همان هدف برسد
پس انسانها را میتوان با الگوهایی که انتخاب میکنند و اهدافی که برای خود تعیین کرده اند به خوبی شناخت.
از آرزوهایی که یک فرد دارد و چیزهایی که به آن دل بسته میتوان فهمید که شخصیت یک فرد چقدر بلند یا پست است!
اکنون زمان خوبی برای عنوان کردن یک هدف و یک الگو است؛ بسیار ششنیده ایم که "هدف باید رضایت خدا باشد" آنقدر شنیدهایم که برایمان کلیشه شده است و به راحتی از کنارش عبور میکنیم!
در این راستا حضرت زهرا(س) الگویی برای ما تعریف شدهاند.
اما این شخصیت بزرگوار را گاها دست نیافتنی تعریف کردند و یا از ابعاد زندگی فردی این شخصیت والامقام کم گفته شده است. بله زهرا(س) برای ما انسانهای زمینی دست نیافتنی است. اما آرمان ما باید این بزرگواران باشند که به فرموده آیت الله جوادی آملی: زهرا(س) نه تنها اسوه زنان و رهبر نسوان است، بلکه امام مردان و زعیم قاطبه نیکان است.(سرچشمه اندیشه، ج 2، ص 106- 107)
مرحوم آیت الله سیدکاظم قزوینی، در کتاب ارزشمند خود "فاطمة الزهراء من المهد الی اللحد" می نویسد: «فاطمه؛ و توچه می دانی که فاطمه کیست؟ یکتا انسانی است که طبیعت زنانگی را پذیرفته تا نشانی از قدرت رسای پروردگار و توانایی شگفت انگیز و نوآور او باشد؛ زیرا خداوند متعال حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم را به مثابه نشانه قدرتش در بین پیامبران آفرید و سپس پاره تن و دخترش فاطمه زهرا علیهاالسلام را از وجود او آفرید تا نشانه ای بر قدرت او در آفرینش آفریده ای از جنس زن باشد که مجموعه ای از فضایل و مجموعه ای از مواهب و بخشش هاست.»
نامهایی که در بخش دوم به عنوان بانوان فرهیخته و بزرگوار معرفی شد الگویشان حضرت زهرا(س) بوده است. با توسل به این نام گرانبها میتوان به واقع مزرعهای در دنیا ساخت که برداشت ان در آخرت با بالاترین محصول باشد.
چرا زهرا(س) و حضرت علی(ع) هرکدام در زندگی برپایه نقشی که خداوند متعال برایشان تعریف کرده بود عمل کردند؟
چرا برخی از بانوان امروز میخواهند جای مردان کار کنند و برعکس!؟
مگر ما شخصیت حضرت زهرا(س) را به عنوان بهانه خلقت نمیشناسیم؟ مگر سوره کوثر در وصف این مروارید درخشان نازل نشده است؟
مگر حضرت زهرا(س) برای رسیدن به چنین جایگاهی دودوشادوش مردان آن زمان به پیکار در جنگ و برای کار به محیط مردانه میرفتند!؟ پاسخ این سوال به قطعیت منفی است. حضرت زهرا (س) که جان عالم فدای نام مبارکشان باشد همان کاری را به انجام رسانیدند که خداوند متعال برای ایشان با نقش یک زن تعریف کرده بودند.
برای درک بهتر این شیوه و زندگی آن بانوی بزرگوار و همچنین درک جایگاه زن در نظام اسلامی کتابهایی چون «نظام حقوق زن در اسلام، شهید مطهری» و «ریاحین الشریعه، محلاتی» را بخوانیم.